من در یک Sexless ارتباط و من هرگز این کار را دوباره

من متوقف به داشتن رابطه جنسی منظم با شوهر سابق من قبل از ما بودند و حتی ازدواج. من هم احساس کردم خیلی خسته ام و نه در خلق و خوی و یا مانند آن بود که از یک معامله و او نباید نیاز است که از من است.

بعد از ما ازدواج کرده بود و بچه ها احساسات من در مورد رابطه جنسی خیلی منفی, من می خواهم اذیت هر بار که او من را لمس کرد.

او باید بپرسید نه از من. من می توانم بقیه زندگی من بدون رابطه جنسی. ازدواج ما می توانید زنده ماندن بدون آن. می توانید آن را نمی?

پاسخ برای من برای ما نداشت.

من می دانم که این احساسات می تواند کاملا طبیعی از زمان به زمان به دلیل به زنان ما میل جنسی و تغییرات روز به روز. اما من می توانم بگویم که آنچه که در رفتن با من نبود کاملا طبیعی است.

من اشک تا که من این نوع چون من هرگز آمد و گفت: من نبود جذب شوهر سابق من و گناه من احساس کردم (و هنوز هم احساس) است مشقت بار. من او را دوست داشتم هر چند. عمیقا. من هنوز هم انجام دهید.

اما این عشق بیشتر بود مادری و آن را نمی تواند ما را حفظ کند.

او سعی کرد — ما سعی کردیم — اما هیچ چیز من می تواند نور آتش من استفاده می شود برای سوزاندن برای شوهرم.

نبود هورمون من مقصر آن را در.

به این خاطر نبود که او چیزی وحشتناک است.

به این خاطر نبود که چیزی اتفاق افتاده است در گذشته من می توانم از طریق بنابراین ما می تواند متصل.

به این خاطر نبود که من بیش از حد خسته و یا احساس نمی خوب و یا داشتن بود من دوره.

کسانی که همه بسیار معتبر دلیلی برای نه می خواهم به داشتن رابطه جنسی, البته, اما من با توجه به آنها به عنوان بهانه ای.

من به شدت اعتقاد دارم که شما نباید با کسی اگر شما نمی خواهید به.

اما من هم معتقدم که اگر شما در یک رابطه تک همسری با کسی رابطه جنسی چیزی است که آنها نیاز دارید, شما باید می خواهم به داشتن رابطه جنسی با آنها بیشتر از زمان.

زیرا زمانی که شما نمی خواهید به رابطه جنسی با آنها و شما سعی می دانند.

هنگامی که شما چشم خود را بسته تا محکم و فقط می خواهید آن را به بیش از آنها آن را احساس کنید.

و صدمه دیده است که آن را ناشی از شوهر سابق من چیزی بود که من نمی توانستم به دور مهم نیست که چگونه بسیاری از بار من سعی کردم به overcompensate برای آن مهم نیست که چگونه بسیاری از بار من به دروغ به او گفتن او را من می خواهم به داشتن رابطه جنسی با او; مهم نیست که چگونه بسیاری از مقالات و یا کتاب من در مورد این موضوع.

من شنیده ام چیزی در نشان می دهد بحث پیش که با من طنین انداز است: اگر شما با داشتن رابطه جنسی نیست و بخش عظیمی از ارتباط شما. اما شما نمی آن تمرکز می شود.

من تا به حال هیچ ایده چگونه درست بود که تا زمانی که من در اعماق آن خودم. من فکر کردم من می توانم خودم را بر روی خلبان اتوماتیک و ما می تواند سرش راه ما را از طریق زندگی است. من فکر کردم من تمایل به یک زندگی جنسی چروک خورده بود و من می تواند بدون انجام است. من هم فکر کردم اگر من می تواند بدون آن که چرا نمی تواند او ؟

ما رفت و بیش از شش ماه بدون رابطه جنسی. او داده بودم و هرگز آن را آورده. او را امتحان کنید نه. اما هر شب دروغ گفتن در کنار او حتی اگر من رها شد فیل در اتاق و باعث شد من خیلی اضطراب و از خود نفرت.

او تا به حال امر و اعتراف آن را به من. او گفت: آن را احساس فوق العاده است که یک زن در واقع می خواستم به داشتن رابطه جنسی با او را در بر داشت و او مطلوب است.

آن را تحت تاثیر قرار من عمیقا و از آن نابود شده ما.

اما من متوجه است که من در تلاش بود تا ما را نجات دهد. او فکر کرد که اگر من نمی خواهم به داشتن رابطه جنسی با او شاید اگر او تا به حال با افراد دیگر رابطه او نمی خواهد احساس تنهایی و وحشتناک است. (البته من رفت ریل زمانی که او گفت که.)

از آن به بعد من شنیده ام زنان بحث در مورد چگونه شوهر خود به نظر نمی رسد به آنها علاقه مند جنسی. من به تماشای آنها گریه. من به تماشای آنها را از سقوط به افسردگی عمیق. من به تماشای آنها را از امور فقط به احساس دوباره زنده. من به تماشای آنها کار خود را به استخوان به از دست دادن وزن و یا تغییر سبک خود را به جای همسر خود.

من هرگز در یک sexless ارتباط دوباره. من هرگز تحمل است که یا اجازه دهید شریک زندگی من تحمل آن است. من ادعا نمی کنم من قصد دارم به هر زمان که من می خواهد شریک زندگی من; من معتقدم که در بدن استقلال و صحبت کردن همه چیز از آنجا که بسیاری از زوج ها می خواهند به مقادیر مختلف از جنس.

آنچه من می گویم این است که اگر من با کسی و تمایل من برای آنها بسیار رفته است که من نمی توانم خودم را به اجازه دهید آنها را لمس آن خواهد بود زمان به اجازه دهید آنها را بروید. آیا من آنها را دوست دارم یا نه.

و راستش اگر من در وضعیت من در, من می خرد. هیچ راهی وجود دارد من می خواهم قادر به ماندن تا زمانی که او انجام داد.

همه ما از طریق جادوها خشک — هر یک از ما. اما شما می دانید که هنگامی که شما از دست داده ایم جاذبه برای شریک زندگی خود را. شما می دانید که هنگامی که آن را فراتر از جزر و جریان عادی رانندگی کنید.

من با یک مرد در حال حاضر و ما را از آنچه ما هر دو احساس است زندگی جنسی سالم است. من فکر می کنم این چیزی است که آن را قرار است به مانند. این است آنچه در آن قرار است به احساس مانند. من هرگز نمی توانید به بازگشت به زندگی راه من بود ، و شما می دانید چیزی ؟ من سابق پیدا کرده است کسی که قادر است به او چیزهایی که من نمی توانستم که من را خوشحال می کند.

ما باید اجازه رفتن وقت پیش اما ما در بیش از حد طولانی است. در حال حاضر که من می دانم که من هرگز آن اشتباه را دوباره.