من دوست دارم که بچه های من نمی ترسم برای تماس با من از زمانی که من اشتباه

PhotoAlto/فردریک Cirou/گتی در حالی که در حال رشد, پدر من اجرا "کودکان دیده می شوند و نه شنیده می شود ، اگر

توسط ETELARESANKHABAR در 18 خرداد 1399
kids-call-me-out
PhotoAlto/فردریک Cirou/گتی

در حالی که در حال رشد, پدر من اجرا "کودکان دیده می شوند و نه شنیده می شود ، اگر خواهر و برادر من و من دیدم پدر و مادر ما انجام کاری اشتباه راه ما قطعا آن را اشاره نمی کند. ما می خواهم هر یک سعی کردم آن را هنگامی که ما جوان بودند و هرگز دوباره آن را انجام داد. پدر ما را در ما صورت عمومی و یا با سرعت حرکت کردن ما اگر ما در حفظ حریم خصوصی از خانه خود ما.

در آن زمان من احساس نفرت به پدر من. او آنقدر نامعقول دقیق و فکر می کردم حق با او بود در همه زمان ها. من می خواهم به خانه یک دوست به صرف شب و طولانی خواهد به حرکت در با آنها. از آنها خواسته شد آنچه آنها می خواستم برای صبحانه. آنها می گویند در چگونه خود را در اتاق تزئین شده بودند. آنها مجاز به دریافت گوش خود را سوراخ و شلوار جین می پوشند. آنها تا به حال صدا و نیست فقط دیده می شود. آنها شنیده می شود.

من متوجه این واقعیت پدرم آمد از یک خانواده بزرگ با سخت باپتیست جنوبی تربیت و سال خود را در ارتش ساخته شده او را احساس اخراج و بی اهمیت.

بودن "مرد" از خانه و قدم زدن در اطراف گفتن چیزهایی مثل "من همیشه راست" و "real men don't cry" ساخته شده او را احساس قدرتمند و مسئول است. اما آن را نیز ساخته شده خواهر و برادر من و من کوچک به یک اندازه در آن ما احساس ما نظرات نبودند معتبر و رخنه به مناطق دیگر از زندگی ما: با شرکای با شغل با دوستان با مرزهای.

یک بار پدر من به وضوح مست زمانی که او برداشت من از دبیرستان ، من نمی گویم هر چیزی برای ترس من می خواهم کمربند. که بود در شب من می دانستم که من می خواهم یک نوع متفاوت از پدر و مادر نسبت به او شد. من می خواستم برای بالا بردن اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان که می ترسند به صحبت کردن. من می خواستم بچه ها من به احساس می کنید به اندازه کافی امن در اطراف من به من بگویید اگر من اشتباه بود — چون ما همه اشتباه زیادی در این زندگی ما داده می شود.

بنابراین در حالی که برخی ممکن است فکر می کنم پسر من است بازگشت-صحبت کردن به من در زمانی که او به من می گوید من قصد دارم راه اشتباه به جای من 100 بار (من این کار را اغلب) یا این که من واقعا باید گفت او برادر من آرزو می کنم او می خواهم به پوشیدن چیزی غیر از یک sweatsuit در 80-درجه آب و هوا من را قبول ندارند. به من نه به عقب ، آن را بالا بردن بچه ها که می ترسند به ایستادن برای آنچه آنها باور دارند مناسب است و احساس نمی کنم آنها نیاز به سکوت به جا.

من خوشحالم که بچه ها احساس راحتی تماس من گاهی اوقات. من صحبت کردن در مورد اینکه کمی شاش-مورچه ها و به چالش کشیدن همه چیز را من می گویم وجود دارد یک تفاوت بزرگ بین مخالفت و بی احترامی. من صحبت کردن در مورد چیزهایی مانند ایستاده تا برای خود شخص دیگری و یا فقط به من گفتن — در راه احترام — زمانی که من اشتباه می کنم.

مانند زمانی که من در خلق و خوی بد و کوتاه بودن و مغرور با آنها. آنها می ترسند به یاد من چگونه رفتار من تاثیر می گذارد دیگر مردم در خانه و باعث می شود همه احساس. پس از همه, من صرف مقدار زیادی از سال گفتن آنها نیست را به خود خشم یا سرخوردگی در فرد بیگناه و در عین حال در اینجا من انجام همان چیزی که زمانی که من با داشتن یک روز بد.

من واقعا افتخار دختر من زمانی که او اجازه نداد تا در مورد از دست رفته واگذاری بود که نمایش در پورتال— او در حال حاضر می خواهم آن را دست و معلم تا به حال آن را از دست رفته. دختر من بود سر در گم اگر او در حال رفتن به آن را انجام دهد مانند من در تلاش بود برای او انجام دهد.

من می دانم که اگر که رفته بود پایین بین من و پدرم من را بسته اند و فقط انجام این کار دوباره.

من ادعا نمی همه چیز را می دانند و من نمی خواهم به منظور بالا بردن بچه ها که می ترسند به چالش سمج ، من نیاز به کمک همه من می توانید دریافت کنید. بسیاری از زمان من را فراموش کرده ام چرا که من راه می رفت به آشپزخانه.

من می خواهم به آنها آموزش آن را خوب به اشتباه و گوش دادن به شخص دیگری.

من می خواهم به آنها را یک راه وجود دارد برای به چالش کشیدن اقتدار و که شما می توانید نقطه خود را در سراسر در یک نوع شیوه ای محترمانه.

از همه مهمتر, من امیدوارم که با تماس با من داشت که من اشتباه آن را به آنها اعتماد به نفس آنها نیاز به صحبت کردن در مورد مسائل اجتماعی و یا کسی که دست زدن به آنها را در راه است که باعث می شود آنها را ناراحت کننده و بدون تردید حتی اگر آنها می ترسم.

و من به شما بگویم — بار بیش از نه بچه ها من باید نجات من از خودم وقتی که من به بستنی یا چیپس با وجود مسائل گوارشی و نمی تواند متوقف شود. آنها می ترسند به من بگویید که آنها نمی خواهند به گوش من شکایت دارند و آنها قطعا نمی خواهید به احساس تاسف برای من وقتی که من pooping مستقیم گل به توالت از خوردن بیش از حد فراورده های لبنی.

این که آیا آن چیزی بی اهمیت و یا چیزی مهم بچه های ما می خواهند به شنیده می شود و این کار ما به عنوان پدر و مادر به آنها اتاق به صدا.



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن