"اگر یولیا را به زندان فرستاده شده, من به دنبال او هر جا که او می رود": مادر, روسی, زمینه, فعال, مذاکرات در مورد دخترش دادستان

تئاتر-ساز و فعال یولیا Tsvetkova ساخت یک جامعه در زادگاه خود در روسیه را در شرق دور - تا زمانی که او بود هدف خ

توسط NEWSATROPAT در 9 مرداد 1399

تئاتر-ساز و فعال یولیا Tsvetkova ساخت یک جامعه در زادگاه خود در روسیه را در شرق دور - تا زمانی که او بود هدف خصمانه نیروی پلیس. Tsvetkova زد, آموزش و پرورش, پروژه های در Komsomolsk-on-Amur به عنوان به خوبی به عنوان یک جوان تئاتر و گروه های آنلاین در فمینیسم و آموزش جنسی برای افراد جوان است. پس از تحقیقات پلیس او در حال حاضر به اتهام "تبلیغ پورنوگرافی" را برای انتشار نقاشی های vulvas آنلاین و چهره به شش سال زندان به عنوان یک نتیجه.

Tsvetkova مورد کشیده شده حمایت عمومی در داخل و خارج از روسیه با حامیان برگزاری تظاهرات در مسکو و سنت پترزبورگ. یادبود حقوق بشر انجمن اعلام کرده است او یک زندانی سیاسی بیان کرد که پرونده جنایی علیه Tsvetkova شده است باعث شده او "فعالیت مدنی و فعال فمینیست موقعیت... او ترویج دیدگاه های خود را در یک کاملا قانونی مد به عنوان یک فعال و ساز از هنر مدرن است."

آنا Khodyreva, Tsvetkova را, یک هنرمند و بنیانگذار کودکان آموزش رایگان استودیو در کومسومولسک که در آن دو زندگی می کنند. به عنوان سرکوب در روسیه افزایش می یابد, افزایش توجه است که پرداخت به نقش و بستگان و به خصوص مادران در همبستگی با مبارزات زندانیان سیاسی. در واقع Tsvetkova خودش اشاره کرد به همان اندازه در مصاحبه اخیر خود به # teamnigel و گفت: "امروز وجود دارد بسیاری از نامرئی از زندانیان سیاسی زن: مادران و همسران - زنانی که خرس باور نکردنی بار تشکر به محاکمات سیاسی. زندانیان سیاسی هستند اما زنان نامرئی کارکنان خدمات."

در اینجا Ksenia Sonnaya از OVD-اطلاعات یک سازمان است که ناظران سیاسی با انگیزه, دستگیری مذاکرات به آنا Khodyreva در مورد دخترش, چگونه دادستان آغاز شد و این کمپین در حمایت از او.

ما در ترجمه این مصاحبه با اجازه از OVD-Info.

هنگامی که شما متوجه است که فشار دختر خود را و او گروه تئاتر بودند ،

ما نام خودمان Merak فعال دلقک-تئاتر. اما به محض این که کلمه "فعال" پدید آمده و همه ما دوستان و آشنایان گفت: "رها کردن آن کلمه آن خواهید بود در پایان از شما". و آن بود.

هنگامی که شما متوجه است که فشار جدی است ؟ آن را فقط با جفت خود گفت:"آه عزیزم فعالان". به دلیل فعالیت معمولا مردم نهاد کردن آنها نمی خواهید به هر چیزی برای انجام با آن – اما این یک واکنش طبیعی است. هنگامی که شما متوجه است که چیزی جدی بود ،

ما متوجه است که آن را جدی زمانی که کاپیتان کنستانتین Tychinsky در صحنه ظاهر شد. اولین بار او به کار او قطع یک درس یولیا شد و به خواست یک بار از سوالات و فقط به نظر می رسید مانند او نمی خواهد درک.

است Tychinsky پلیس کاپیتان ؟

او یک کاپیتان در افراط گرایی و تروریسم وزارت. او نگه داشته و یولیا در محل کار برای تقریبا یک ساعت و صادر شده و او با احضار. هیچ بحث از نمایندگی قانونی که در آن نقطه. ما فقط فکر کردم: "اگر آنها می خواهند به پرسش ما در حال انجام کاری اشتباه است. و اگر ما در حال انجام هر کاری ما می توانید یک مکالمه عادی و توضیح آنچه که ما انجام می دهیم." اما پس از آن او رفت و به سوال او به مدت چهار ساعت و زمانی که متوجه شدم آن جدی بود.

او پرسید: یولیا برخی از دیوانه سوالات. دو سال پیش برای مثال ما برگزار شد از استاد کلاس و درو پرتره از خودمان را در enormous ورق کاغذ. موضوع این بود: "من هستم بزرگ". آن یولیا ایده زیرا بسیاری از مردم می ترسند به قرعه کشی بزرگ تکه کاغذ – ما احساس می کنیم ما خوب نیست به اندازه کافی برای آن است. اما یک دختر جوان – او بود 12 در زمان خود جلب کرد خودش را به عنوان یک شکل چوب را در مقابل یک رنگین کمان است. هیچ کس نمی خواست هر گونه سوال در مورد آن و ما را فراموش کرده در مورد این حادثه.

سپس کاپیتان Tychinsky نشان داد خاکستری تصویر از تصویر یولیا ناگهان تلاش برای به یاد داشته باشید – چه شد که مورد ؟ و وجود دارد یک شکل چوب با دور سر و دست و پا و راه راه از سایه های مختلف خاکستری. و او را صرف سنین اذیت و آزار او در مورد آن.

و آنچه شما احساس می کنید در این زمان ؟

ترس. ما رسم و ماشا صحبت کردن به من (او) و او پرسید: "آیا من می توانم رنگ یک رنگین کمان ؟ من می خواهم رنگین کمان". اما من احساس بیمار و سرد در داخل و گفت: "بله ماشا شما می توانید رنگ یک رنگین کمان" فکر کردن در مورد کاپیتان Tychinsky تمام وقت.

من می ترسم از تخمگذاری عکس ما. ما زندگی می کردند بسیار آشکارا – اگر شما بر روی VKontakte شما می توانید هزاران عکس. همه ما درس شد هر درس. اگر وجود دارد هر گونه مسائل و یا درگیری آنها مورد بحث با پدر و مادر. من می دانم که هر پدر و مادر نه تنها شخصا: من می دانم که گربه خود را و نام آن را دم دستی این است که چه شرایط مادر بزرگ خود را است.

من سکوت خودم را برای یک لحظه. من سعی کردم به سانسور خودم و خواسته یولیا به حذف هر گونه رنگین کمان تصاویر از تئاتر. من را از طریق رفت این سوال که "چه شده است که یولیا انجام شود اشتباه است چرا این همه آزار و اذیت? شاید او باید انجام هر چیزی – چرا او را به فعالیت?" و سپس -- "آنچه ما انجام می شود ؟ چرا ما بودن هم نمیزنند?"

خوشبختانه این روحیه نمی آخرین طولانی است. در برخی از نقطه من متوجه شدم که من رفته بود و من نیاز به جلوگیری از. پس از آن من می ترسم – من منزجر بود. من خجالت می کشم.

Screen Shot 2020-07-29 at 15.08.04.png
یولیا Tsvetkova | منبع: Facebook

وجود دارد پنج و شش ساله کودکان در تئاتر, و من می خواهم برای دیدن فقط یک فرد بالغ حداقل خواهد بود که قادر به مسئله همجنسگرایان زن و مرد. آنها رفتن به خانه مادر و بگو: "آنا Leonidovna و یولیا گفت: ما در مورد چنین و چنین". و سپس پدر و مادر را از ما بپرسید, "آیا شما دیوانه؟"

این هیچ ربطی به ما نشان می دهد. کودکان را در مورد خود صحبت کردن در مورد چگونه دختران در مهد کودک و مدرسه خواهد, خود, موی جودی ابوتی کشیده و یا چگونه بچه ها در مدرسه گفت: "هی او فقط یک پسر بچه به او اجازه کپی کار خود را."

شما در حال صحبت کردن در مورد "Pinks و بلوز" نشان می دهد ؟ [عملکرد در مورد کلیشه های جنسیتی انجام شده در Merak تئاتر.]

بله. آن همه چیز در مورد کودکان, سرازیر شدن آب دهان و slobbers. وجود ندارد یک بحث ایده. کودکان اساسا قرار دادن در یک نمایش در مورد خود و در مورد نحوه زندگی آنها سخت است. وجود دارد بسیار نرم و پسران در میان آنها بودند که برای همیشه لطفا برای در حال گفت که "مو بد است گریه بد است" و از آنها رنج می برد که به دلیل. آن را سخت را برای آنها به کشف کنند که آنها کاملا مردانه. و از سوی دیگر وجود دارد بسیار قوی دختران: طلا medallists رقابت برندگان واقعی فوق العاده ، و به آنها گفته شد که "شما باید ضعیف و اجازه دهید یک پسر به حمل کیسه های خود را". اما آنها هرگز ضعیف هیچ کس انجام شده کیسه های خود را – این مسئله شد. آنها بی گناه بودند, روشن, بزرگ بچه ها. و آنها را دست نخورده به عنوان دست نخورده به عنوان آنها می تواند تا زمانی که تمام این چیز ها.

qooglup8qzi.jpg
نقشه کشی توسط یولیا Tsvetkova | منبع: یولیا Tsvetkova

چگونه پدر و مادر از کودکان شما آموزش داده واکنش نشان می دهند به آنچه که اتفاق می افتد با شما در حال حاضر ؟

مردم متوجه است که هیچ یک از این تقصیر ما است – حتی افرادی که دچار این وضعیت است. آنها البته اذیت با ما. در ابتدا من فکر کردم که اگر یولیا نشده بود اینجا ایستاده بود و چشم وجود دارد, همه چیز متفاوت خواهد بود. اما همه چیز در حال بهتر است در حال حاضر هیچ کس متقابل هر بیشتر ما عادی روابط با همه. به صداقت ما با هم در راز چون من نگران است که اگر ما آن را در عمومی و فعال ما خواهد بود کشیدن بچه ها به ایستگاه پلیس دوباره.

ما بسته تئاتر. پلیس نمی دانند که آنها در حال traumatising انسان, پس از آن بهتر است به رها کردن این موضوع نسبت به کودکان را به خطر است.

چه چیزی شما را پس از یولیا بود دستگیر و در ایستگاه قطار هنگام بازگشت از "حوا را از دنده" در جشنواره. که تا آنجا که من می دانم اولین بار بود که او دستگیر شد?

او خاموش کردم و خیلی خوشحال شدم وقتی که من او را دیدم. ما را در آغوش کشید و سپس به طور ناگهانی من به دنبال در دو مجموعه از مقالات از هر دو طرف من حتی نمی زمان به عنوان خوانده شده آنها. این دو پلیس در دو طرف مانند روسیه باستان شوالیه – تکیه به خوبی مرتب و مودب به اندازه کافی: "با ما بیا". یولیا متوجه شده است که من در تلاش بود به صحبت می کنند به آنها را در یک صدا مطرح و گفت: "همه چیز خوب است: من با آنها". من می خواستم به او را در چمدان او تا به حال شده است در صفحه اصلی برای نزدیک به یک ماه است اما آنها گفتند: "هیچ مورد با ما". من راه می رفت و با او به ماشین پلیس و آنها سوار کردن با او.

بازداشت یولیا Tsvetkova در نوامبر سال 2019.

من احساس به عنوان اگر من در یک صحرا; دنیای من یخ زده بود. من باید شده اند او به خانه, تغذیه, خود, صحبت کردن به او و سپس او را در خواب کاهش یافته و من رفته اند به کار. اما در حال حاضر من نمی دانم چه باید بکنید.

من سعی کردم به تلفن وکیل ما, اما او جواب نداد. من زنگ زد او را دوباره و دوباره به عنوان راه می رفت اما او نبود پاسخ دادن. و پس از آن من فقط نشسته در پوچی خانه ما بود و خیلی آرام و سعی کردم به چیزی فکر می کنم. من حتی می ترسم من فقط نمی فهمم...این بود که با معلق در هوا در یک خلاء قادر به رفتن به عقب و یا جلو. سپس یولیا زنگ زد و من می توانم بگویم که او کاملا تاکید کرد. او گفت که او بود که به اتهام یک جرم جنایی و آنها خواهد آمد به جای من. او گفت که همه چیز بسیار دشوار بود. که در حال حاضر شش ساعت پس از او می خواهم بازداشت شده.

آیا پلیس و سپس انجام یک جستجو ؟

آنها روز بعد بود و واقعا ناخوشایند است. شما می دانید که چگونه مردم گاهی اوقات صحبت کردن با گربه مانند: "که در آن شما در حال رفتن شما بی مخ موجود است. به همین دلیل است که مواد غذایی خود را همه جا؟" که چگونه آنها به من صحبت کرد. آنها به عنوان خوانده شده من چند مقاله در مورد, جستجو, اما من به خاطر این بود که دختر من بود و آن به این دلیل بود که چرا خانه ما بود و در حال جستجو.

آنها شروع به پرسیدن که من بود چرا که من در زندگی با او. که من پیدا کردم که واقعا خنده دار است. من گفتم: "من مادر او". پس از آن بود: "چرا شما متفاوت نام خانوادگی?" "این چیزی است که پدر او می خواست...من واقعا نمی دانم اما هیچ یک از کسب و کار خود و چرا ما باید نام های مختلف". آنها راه می رفت دور از خانه در هوای آزاد, کفش, که نفرت انگیز گوسفند گربه, اسباب بازی و به طور کلی تهاجمی است. بسیاری از مردم گفته اند که این اتفاق می افتد اما من نمی دانم, من در زندگی عادی جهان که در آن مردم صحبت کردن با یکدیگر در یک راه طبیعی بود که چرا من برای این همه آماده.

آیا شما به حمایت از یولیا را دیدهای ؟

البته. کاملا. آن را نمی تواند در غیر این صورت. یولیا ندارد فتنه views. من فقط احساس می کنید که مردم با مردم است. حتی اگر آنها بد است. من درک نمی کنم که چگونه شما می توانید قضاوت هر کسی چرا که آنها مانند دیگر مردم است. اگر این مورد بود که همه ما را تبدیل به هیولا.

شما می دانید یولیا را پروژه "تک گویی های واژن" و "یک زن یک عروسک نیست" [یک سری از بدن مثبت نقاشی] فوق العاده مهم است. من آموخته ام بسیاری از آنها را. من قبول خودم را برای سال های بسیاری را یولیا تصاویر گرفتم به شرایط خودم. و در حال حاضر من خودم را دوست دارم در هر شکل و در هر لباس و با هر مدل موی. من استفاده می شود به پیدا کردن آن سخت به تماشای او "تک گویی های واژن". نه این که آن را سخت به عنوان چنین بود اما مثل من کنجکاو. و من شروع به فکر می کنم چرا من نگاهی به انگشت من یا من پاشنه و نه به "رام". پس چرا زمانی که من در نگاه من باید بگویم "رام"? فقط چون من نمی تواند آن را ببینید ؟ برو بر خود را نگاه کنید, مهبل, خم کردن و استفاده از یک آینه است. این بخشی از بدن من افتخار می کنم که از آن من آن را دوست دارم و هیچ مشکلی با آن. و من خوشحال هستم که هر کس می تواند بحث در مورد این موضوع در حال حاضر.

imobzxkflbc.jpg
Snowstorm یک تصویر توسط یولیا Tsvetkova | منبع: یولیا Tsvetkova

به عنوان دوست من گفت: تمام زنان فمینیست حتی اگر آنها نمی دانند آن است. من یک خانواده – مادر و فرزند پدر و فرزند و همراه آنها یک خانواده است. گاهی اوقات وجود یک سوم و یا چهارم فرزند و همه آنها از دیدن من با هم. من دانش آموزان که مادر مرده است یا که مادرش او را ترک کرده است و خانواده نیست و در تماس با آنها را ندارد. من همچنین باید کودکان را با دو بچه و این چیزی است که آنها خود را: پدر, ایگور, پدر, Max, پدر, واسیا پدر Kolya. هنگامی که یک کودک می گوید: "من قصد دارم به پدر و امروز من بپرسید: "کدام یک؟" آنها می گویند که آنها در حال رفتن به یکی که یک ورزشکار و آنها را در یک پیاده روی. اما یکی دیگر از پدر ممکن است یک تاریخدان است که می تواند به آنها بگویید حقایق جالب در مورد تاریخ است. و چه چیزی می تواند اشتباه با چنین راه اندازی ؟

من هم نمی بینم هر چیزی اشتباه است با آن. پدر و مادر متفاوت هستند. چه آن را دوست دارم با شما ؟

ما صلح و دوستی و آدامس. ما را از طریق هر مرحله از ردیف و فریاد مسابقات تا هنگامی که او دوازده. من به یاد داشته باشید که چگونه 12 ساله یولیا نوشت موسیقی برای نشان دادن مد. او تصمیم گرفت به یک ترانه Rammstein قطع آن را در قطعه و سپس نگاهی به برخی از موسیقی کلاسیک و برش است که به عنوان به خوبی سپس مخلوط بسیاری است. من بالغ مدیر سر گفت: آن را نوعی از جنون است. من ایستاده بود تا آن را در حالی که کف در دهان اما او توضیح داد که همه چیز منطقی و مرا دور.

سپس ما رفت و به آن مرد که مخلوط شد آن را تمام و گفت: "بیا ساشا" و او گفت: "من نمی خواهد آن را انجام دهد: این همه زباله و چیزهای عجیب و غریب". من گفتم: "ساشا لطفا آن را مانند که به خاطر ما و سپس به ما بگویید و اگر آن را واقعا زباله ما آن را انجام نمی شوم". او موافقت کرد. در شب ما جمع آوری شده در دفتر خود نشسته و گوش به مخلوط. وقتی رسیدیم به چهارمین آهنگ او شروع به لبخند و در هشتم گفت: "من آن را به عقب. به خوبی انجام می شود!" که زمانی که من متوجه شدم که یولیا بود روشن تر از من در بسیاری از مناطق.

من اعتماد او به حدی به عنوان او به من می کند. به طور طبیعی ما هنوز هم همیشه ردیف. اما ما ردیف از لحاظ فنی کار کردن روابط ما و نمایش. ما بحث در مورد برخی از چیزهایی که. ما همیشه به دنبال در همان جهت و حل و فصل همه مسائل ما با هم. من ثبت نام برای هر یک از اقدامات و من فکر می کنم این همان در جهت دیگر نیز هست.

چرا که آنها شروع به فشار یولیا?

این سوالی است که راستش نگرانی من بیش از حد, و من بسیار خوشحال اگر من تا به حال پیدا کردن. چرا که آن را هنوز هم یک راز به من.

شاید بخاطر آن بود که یولیا بازگشته بود پس از زندگی در خارج از روسیه برای سال های بسیاری که او تا به حال سفر به نصف جهان. و ما بدون یک تلویزیون نمی دانم که بسیاری از چیزهایی مانند همجنسگرایی ممنوع شد. ما درک نمی کنند که برخی از چیزهایی که در حال حاضر تغییر کرده است. یولیا می خواستم به درگیر در سیاست او به سخنرانی در شرقی ،

نیز وجود دارد این واقعیت است که شرق دور است که یک سایت تست برای آزمایش. شاید کسی فکر می کرد که ترکیبی از فعالان و پورنوگرافی می تواند یک goldmine. بسیاری از فعالان به ویژه فمینیست نیز به بدن مثبت اتصالات. آن را آسان به آن تماس بگیرید پورنوگرافی.

شاید شما بیش از حد زرق و برق دار برای این شهرستان است.

شاید. ما زندگی می کردند بسیار جالب زندگی می کند. ما همیشه باید یک میلیون حوادث در رفتن در بسیاری از ماجراهای و داستان های جالب. یولیا بود که همیشه بودن سوگند در همه خیره در او wide-eyed. حتی این واقعیت است که ما در اطراف رفت و با کوله پشتی بر پشت ما بود چیزی به بحث در مورد. اما ما نیست را لمس کرد. به نظر می رسد که زمان گذشته است. به نظر می رسد که کسی تصمیم گرفته است که هر کس به همان در این شهر خاکستری و شروع به درست کردن آن.

آیا شما احساس می کنید پشتیبانی شده توسط این واقعیت است که بسیاری از مردم در حال صحبت کردن در دفاع از خود و سازماندهی اقدامات در اینترنت و آفلاین ؟

احساس می کنم پشتیبانی می کند ؟ بله بسیار. شما می دانید من شده است با همان کابوس تمام زندگی من است. من در دور دست در شمال, در, برف, و من به تنهایی. من ایستاده در این برف و تماشای یک هلیکوپتر را خاموش کنند و متوجه باشند که آنها را فراموش کرده ام من. آنها در زمان هر کس و چپ فقط من باقی می ماند در این دور شمال. باد و کولاک, آبی, snowdrifts – و هلیکوپتر طول می کشد خاموش. این یک شبیه احساس در کومسومولسک: شما به تنهایی و در برابر همه.

julia-3.png
یولیا Tsvetkova | منبع: یولیا Tsvetkova

من فوق العاده خوشحال اما من می دانم که ما در حال صحبت کردن به پوچی. من نمی دانم که آیا پلیس محلی دیدن آنچه که اتفاق می افتد. برای لحظه ای حداقل آن متاسفانه بدون تاثیر بر یولیا است. من امیدوارم که این تبلیغات را به پلیس می گویند: بیایید ترک یولیا در صلح ، و که آنها را به سادگی مورد و قرار نیست او از طریق یک محاکمه.

چگونه زندگی خود را تغییر از دادستان شروع شد ؟

آن را تبدیل به سخت تر است. زندگی من به دو نیمه: من زندگی من در محل کار – که خوشحال نیمی از زندگی من است. و وجود سخت بخشی از زندگی من است. من یادگیری چگونه به صحبت می کنند به روزنامه نگاران و همیشه به خواب در شب و به ارسال سیگنال SOS وقتی که من نیاز به کمک. من تبدیل به عاقل تر و بیشتر از لحاظ فنی زرنگ و دانا. من هم درک بسیاری در حال حاضر. من هرگز استفاده از تلگرام یا Facebook, آن را بیش از حد ترسناک است.

اما آیا تغییر در داخل پس از این همه ؟

بله, من می خواهم به ترک روسیه, من احساس می کنم آن را در کشور من هر بیشتر. من در شهر Vyatka. این خاک رس مجسمه و اشیاء ساخته شده از درخت ضایعات چوبی ساعت یک تاجر شهر. و زمانی که من نقل مکان کرد به Komsomolsk من در زمان کمی از Vyatka با من به استودیو من. من کار با خاک رس و نشان می دهد کودکان چگونه اسلاوها زندگی می کردند و در روز و به آنها بگویید در مورد شاهزادگان روسی. یولیا ساخته شده و کل پروژه در مورد قرمز. و کل این پرونده جنایی گفت م: "ترک این کشور شما نیست". من فقط نمی خواهید به ترک Komsomolsk – من قطعا انجام این کار است. اما حوادث تابه من را ترک خواهد کرد این شهر هستند.

به عبارت دیگر وقتی که این همه شما را ترک کنند ؟

اگر یولیا را به زندان فرستاده شده, من به دنبال او به هر کجا که در آن است. اگر آنها او را به حالت تعلیق حکم من به دنبال او به هر کجا که او را صرف آن است. و اگر او منتشر شد من رفتن به جایی که او می رود. من نمی دانم آنچه که در آینده ممکن است نگه دارید, اما من می توانم اقامت در این شهر است.

آنچه را منبع اصلی خود را حمایت در این لحظه ؟

یولیا. دو روز پیش من از دست داد و مقدار زیادی از انرژی و او در زمان مراقبت از من ساخته شده من چای مرا احاطه شده با چیزهای دلپذیر به من نشان داد فوق العاده زیبا فیلم. یولیا دوستان و فعالان و همچنین به عنوان یادبود عفو بین الملل مسکو و مرکز جامعه نیز از من پشتیبانی می کند. من احساس می کنم که من احاطه شده توسط مردم خوب است. هنر من نیز همچنان به عنوان یک ابزار حمایت من همیشه مشغول انجام کاری خلاق است. زمانی که من به تماشای دوما عضو ایرینا Khakamada او الهام بخش من تا حد زیادی: او یکی از مورد علاقه من در روسیه است.

من درک می کنم که این وضعیت به پایان رسید. آنها در بر داشت یک یازده میلیمتر پرولاپس دیسک و من ممکن است که به یک عملیات بسیار جدی به دنبال immobilisation برای یک سال. من زنگ زد یولیا - و او گفت که می خواهد همه کار کردن که ما از طریق آن دریافت کنید. و شما می دانید, من را از طریق آن. من متوجه شدم که همه چیز به پایان رسیده است. این داستان به پایان خواهد آمد: اگر امروز پس فردا; اگر نه, فردا, روز بعد از, و اگر نه, سپس در یک ماه یا دو. وجود دارد خواهد بود برای پایان دادن به آن, من می دانم که وجود دارد خواهد شد.

زمانی که شما تحت بازداشت شما نمی توانید زندگی می کنند به همان شیوه به عنوان شما قبل از انجام. شما را به زندگی می کنند به عنوان اگر شما در بازداشت هستند. شما نیاز به پیدا کردن یک راه از زندگی که در آن شما نمی خواهد خودت را بکش و چگونه برای زنده ماندن حفظ تناسب اندام و.... و ما از طریق آن همه یادگیری چیزهای جدید و یک زندگی جدید است. این یک تجربه بسیار شدید.



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن