در بالای هر چیز دیگری من سگ درگذشت

خانواده عزاداری یک حیوان خانگی هنگامی که بسیاری از انسان ها در حال مرگ هستند ممکن است احساس نا زیبا اما از

توسط NEWS-SINGLE در 3 اردیبهشت 1399
A photo of Deborah Copaken holding her dog.
نویسنده با سگ لوکاس (حسن نیت ارائه میدهد از دبورا Copaken)

ما سگ مرده در روز مالیات. و یا نه او در آنچه امر شده اند, روز مالیات, حال ما شده است زندگی از طریق یک بیماری همه گیر. با تمام احترام به بن فرانکلین در این جهان-که در آن مالیات مهلت شده است تحت فشار قرار دادند تا ژوئیه و ما همه تحت محاصره از نامرئی دشمن-هیچ چیز می توان گفت به طور خاص به جز مرگ.

پنج روز قبل از آن من تا به حال ایستاده بود در خارج از Williamsburg, کلینیک دامپزشکی, بحث در مورد جزئیات لوکاس کشتن از سر ترحم با دامپزشک از طریق تلفن. انسان و رمان خود را ویروس ها مجاز به مطب دامپزشک این روز است. بنابراین در یک نکته جالب twist of fate, در طول روزهای پایانی سگ من زندگی او رو به اویختن در داخل یک ساختمان در حالی که من لرزیدند در پیاده رو.

"آیا من می توانم حداقل در آمده و او را نگه دارید زمانی که شما قرار داده و او را؟" از من خواسته.

گفت: "دامپزشک. من تا به حال هیچ ایده که دامپزشک است. او فقط یک صدا در گوشی. آنها نمی تواند خطر آلوده کردن کارکنان خود را, او به من گفت: ارائه شده و به من اجازه تماشای آن را بیش از یونی. "هنگامی که شما را به یک قرار ملاقات فقط با اجازه مسئول پذیرش می دانید شما می خواهید زوم لینک بیش از حد."

زوم لینک ؟ برای سگ من مرگ ؟ "من مطمئن هستم که من می خواهم که."

آنچه در مورد خاکستر خود را? او از من پرسید. من می خواهم آن ؟ اگر من آنها هزینه 100 دلار بیشتر است. من زندگی می کنند در یک آپارتمان در بروکلین نیویورک. آن را به عنوان اگر من می توانم دفن لوکاس در حیاط خلوت من. من یک حیاط خلوت ندارد. و من نمی دانم چه قوانین در مورد آبپاش خاکستر در شرق رودخانه و یا تحت یک-پارک درخت. من می گویم هیچ به خاکستر.

لوکاس تا به حال شده است در کاهش بیش از یک سال از دست دادن چشم او دندان های خود را با خود خواهد انرژی خود را. دامپزشک و من تا به حال صحبت در فرد در اواخر ماه دسامبر زمانی که مقامات بهداشتی در چین هنوز در تلاش برای کشف کردن که چرا بسیاری از شهروندان خود را به پایین آمدن با کشنده ذات الریه. من به او گفت که او می خواهم تبدیل به غائط بیدار شدن از خواب در گودال کوچک آب از ادرار. بیشتر چه, چیزهایی که به تازگی گرفته شده به نوبه خود برای بدتر: من به طور معمول سگ شیرین آغاز شده بود growling و chomping در پایین دست ما سخت به اندازه کافی برای شکستن پوست هر زمان که شریک زندگی من و یا من می خواهم سعی کنید به او را برای پیاده روی. یک پیاده روی! سگ, عشق روی پیاده روی. لوکاس عاشق پیاده روی برای نزدیک به 13 سال تا زمانی که او این کار را نکرد.

ما می دانستیم که او در زمان محدود بود اما من نمی خواهم او را به مرگ تا من 23 ساله دختر بی امان موتور پشت گرفتن یک سگ خانواده در وهله اول می تواند آن را به صفحه اصلی. اما او پناه در محل با دوست پسر او را در خانواده در ایلینوی پس از تخلیه از سپاه صلح. "مادر خوب" او به من گفت از طریق تلفن. "من می خواهم به جای او رنج می برند نیست." اگر هیچ یک از ما می تواند او را نگه دارید در حالی که او در حال مرگ بود به هر حال چه نقطه ای در انتظار ؟

لوکاس با نویسنده در سال 2007 (حسن نیت ارائه میدهد از دبورا Copaken)

او 10 بود که ما به ارمغان آورد و او توله سگ کوچک انرژی به زندگی ما. لوکاس بود او اولین سگ و معدن بیش از حد. همه از این برای من جدید بود—آموزش های جویده کفش های العربي سگ دارم که گاهی اوقات احساس همدلی است. پدر من مبتلا به سرطان لوزالمعده چند ماه بعد از ما لوکاس و او فوت کرد و چهار ماه بعد. زمانی که من می خواهم گریه در این مورد لوکاس خواهد لیسیدن اشک های من.

من یک قرار ملاقات برای قرار دادن Lucas پایین. من می دانم که راه مناسب به آن می گویند--به "قرار" یک سگ--اما من نمی تواند کمک کند احساس به عنوان اگر من خواستار شدند یک مرد ضربه به طرح یک قتل است. در روز قبل از مرگ او من به او اجازه دهید خر خر کردن در اطراف فرستنده پارک بدون یک دسته سه تایی و پس از آن من او تغذیه, پنیر چدار برای ناهار و beef stroganoff برای شام مستقیما از بشقاب من. ما می خواهم آموزش او را به خوبی به التماس برای یادداشت به علاوه مردم مواد غذایی همیشه به او اسهال, اما چیزی که مهم است در حال حاضر ؟

من جوانترین 13 آمد با من به لوکاس به نهایی خود را دامپزشک قرار ملاقات. زندگی با لوکاس است که همه او تا کنون شناخته شده است. ما نشسته روی کف بتنی در راهرو بین پیاده رو و دامپزشک ، من به منشی. "ما اینجا هستیم برای قرار دادن سگ ما گفت:" من و من بلافاصله سر به آرام sobs.

زن و شوهر جوان در انتظار شش فوت دور برای سگ خود را به بازگشت و پس از معاینه خود را بی سر و صدا را بر روی پیاده رو به ما برخی از حفظ حریم خصوصی. ما برگزار شد لوکاس در دور ما بر روی زمین و به او گفت که چقدر او را دوست داشتم. خودتان را با هم بکشید, من chided خودم. بیش از 10 ، 000 انسان مرده بود از COVID-19 در شهر نیویورک به تنهایی و بی حد و حصر بیشتر شده بود آلوده از جمله من و خانواده من است. گریه بیش از یک سگ احساس نا زیبا.

به جز از دست دادن از دست دادن است. در آن طول می کشد بسیاری از اشکال. از دست دادن حالت عادی و برنامه. از دست دادن و در آغوش گرفتن و مهمانی های شام maskless لبخند و مشغول پیاده رو. از دست دادن با غریبه ها در یک پیتزا مشترک با بهره گیری از یک تکه. از دست دادن حقوق. از دست دادن مراقبت های بهداشتی. از دست دادن خواب. از دست دادن مراسم عروسی و مجالس ترحیم نوار mitzvahs و غسل تعمید فارغ التحصیلی و تعطیلات خانواده. پسر من و من در آن لحظه بسیار بودند و قرار شده است بر روی یک مادر و پسر سفر در لندن برای او رخصتی بهار, دیدن هری پاتر جهان است. من می خواهم scrimped و نجات, با این میوه ها از چهار شغل برای خرید کسانی که بلیط هواپیما و در حال حاضر هر دو در پول و زمان خاص با پسر من از دست داده بودند.

A photo of Lucas in the park.
یک عکس از لوکاس (حسن نیت ارائه میدهد از دبورا Copaken)

حتی قبل از قرار دادن پایین ما سگ من تا به حال گریه, در طول این دوره از این گذشته پنج و نیم هفته بیش از ضرر و زیان بزرگ و کوچک است. من بیش از مرگ یک دوست و بیش از مرگ و میر بسیاری از والدین از دوستان که من از دست داده ام تعداد. من گریه یک شب ساعت 2 صبح زمانی که همه ما در خانواده بیمار بودند با COVID-19 و من نمی توانستم نفس بکشم و من مطمئن هستم که من می خواهم آن را تا صبح. من گریه تماشای فرماندار اندرو کومو را در جلسات. من گریه و خواندن اخبار. من بیش از دختر من تخلیه از شرق کامرون یک سال و نیم قبل از پایان خدمات خود را فقط به عنوان او تا به حال گریه وقتی که او به من گفت که او مجبور به ترک روستای کوچک و سلامت او مراقبت پروژه ها و دوستان او می خواهم ساخته شده است. "آنها زنده نخواهد ماند coronavirus ، آنها فقط نمی خواهد." سه تخت در او ایجاد کرد بهداشت و درمان, درمانگاه, هیچ, ورق, اجازه دهید به تنهایی ماسک یا ماسک.

من گریه ام بیش از ناپدید شدن پسر ارشد من است. من گریه ام بیش از گم پسر جوان آینده فارغ التحصیلی از کلاس هشتم. من می خواهم یک بار تمسخر شهر نیویورک مدارس دولتی برای برگزاری کلاس هشتم فارغ التحصیلی--بیا به طور جدی ؟ --اما در حال حاضر من واقعا می تواند برای لذت ساده از یک مراسم جمعی. من گریه ام بیش از شوهر سابق من نیاز به سوار خود را قرنطینه به تنهایی و بدون پسرش. من گریه ام بیش از من شریک جدید جدا شدن از او ، من گریه ام بیش از گم دوستان من و دیدن خیابان های نیویورک خالی و باقی مانده در حال انجام آسیب به ریه ها من از COVID-19.

و در حال حاضر من گریه بیش از یک سگ بیش از حد. سگ ما که به عنوان یک توله سگ تا به حال licked اشک های من به عنوان پدر من lay dying و در انجام این کار ساخته شده من خنده.

"شما آماده است؟" منشی پا به هشتی با پوشیدن دستکش و عینک محافظ لباس و ماسک.

"من حدس می زنم" من گفتم: در آغوش گرفتن لوکاس یکی از آخرین زمان و اجازه دادن به او را با یک اولیه ناله. پسر من قوز بیش از زانو خود را با گریه به آغوش او. در آن لحظه دقیق, زن و شوهر جوان در انتظار سگ خود را راه می رفت پشت در و با کامل طنز زمان به سرعت تبدیل در پاشنه خود را به راه رفتن در زمانی که آنها شنیده های ما sobs.

"او نمی خواهد نیاز خود را از دسته سه تایی دیگر" منشی گفت.

"اوه راست." من در زمان خاموش دسته سه تایی است.

"یا یقه."

من حذف یقه اش. دیدن نام خود را در نقره name tag ساخته شده من گریه دوباره. دختر من تا به حال او را به نام لوکاس خیلی به من در بهت و حیرت. قبل از او پدر من دوست داشتم یک عکاس فرانسوی به نام لوک و من نمی خواهم یادآوری روزانه. اما به زودی به اندازه کافی پس از آوردن توله سگ به خانه ما لوکاس سگ تا به حال هیچ چیزی برای انجام با لوک عکاس. من قادر به compartmentalize من از غم و اندوه از دست دادن لوک را دوست دارم و نگه داشتن آن را جداگانه از من رو به رشد برای سگ خود را.

به زودی به اندازه کافی, من می دانستم که به عنوان پسر من و من در راه برگشت به خانه در سرما مارس باد محکم خالی یقه و دسته سه تایی و هر یک از دیگر برای راحتی من خواهد بود قادر به compartmentalize از دست دادن لوکاس به عنوان به خوبی. ببخش خودم را برای نگه داشتن او را به عنوان او در زمان خود آخرین نفس. برای تبرئه خودم از گناه من احساس برای ماتم از دست دادن یک سگ در طول یک بیماری همه گیر انسان.

برای زنده ماندن به معنی از دست دادن: عشق, زمان, دیگر, فرصت, و سپس در نهایت خودمان. دقیقه ما به دنیا ما به یک پا در گور. هر یک از ما می داند این که ما ور رفتن معمولا از طریق زندگی در جستجوی غذا و سرپناه و معنی قبل از صخره بزرگ قطره. و در عین حال هنوز هم ما در مارس به باد اشک جریان پایین ما گونه محکم یادگاران از کسانی که ما را دوست داشت, اما, بزرگ, کوچک, یا تله.

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im
آخرین مطالب