آیا باید در بورس بمانیم یا نه؟

[ad_1]

5f9dba2cc9aaf_2020-10-31_22-55

“یکی دیگر از موضوعاتی که شرایط را در برابر بازار سهام ایجاد کرده است – امکان افزایش نرخ بهره است” ، – کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه می نویسد.

محمد گرجی آرا در روزنامه اعتماد نوشت:

وضعیت موجود در بورس اوراق بهادار پنجاه درصد کاهش ارزش سهام اکثر شرکت های بورسی را نشان می دهد ، در مقایسه با اوج و اوج روانشناختی شاخص عمومی در ماه آگوست. این عامل باعث از دست رفتن افراد زیادی شده است که به دعوت دولت به بازار سرمایه آمده و حتی پول لازم زندگی خود را به این بازار برده و آنها را خریداری کرده اند.

این ضررها می تواند عواقبی برای جامعه و بازار سرمایه داشته باشد که اولین آن از دست دادن اعتماد به نفس افرادی است که پول کمی در بازار سرمایه داشتند. فقدان این اعتماد همچنین به این دلیل است که افراد غیر متخصص – از رئیس دولت گرفته تا وزیر ، اعضای پارلمان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتی افراد مرتبط با سازمان های دولتی ، در مصاحبه های مختلف در مورد بورس سهام اظهار نظر کردند. به طور کلی ، هر اظهارنظر توسط افراد غیر متخصص ، از یک طرف ، تبلیغاتی برای بورس است ، زیرا اندازه گیری ارزش یا نبودن نمادها یا سهام بورس یک کار فنی و حرفه ای است.

در شرایط فعلی ، وقتی گزارش ها یا صورت های مالی 6 ماهه شرکت های منتشر کننده را می خوانیم ، متوجه می شویم که وضعیت عملیاتی اکثر شرکت ها خوب است. هم شرکت های صادرات محور تأمین کننده ارز کشور مانند صنایع فولاد و پتروشیمی و هم شرکت های داخلی مانند داروسازی ، مواد غذایی و لاستیک از نظر قیمت و فروش نتایج بالایی کسب کرده اند.

اما س isال این است که چه چیزی بازار را به هر قیمتی به فروشنده تبدیل کرده است؟ اولین؛ فقدان استراتژی سرمایه گذاری پایدار به دلیل ورود افرادی با تبلیغات و سخنرانی های دولت به بازار سرمایه بود و از آنجا که ارزیابی درستی از وضعیت نداشتند ، قادر به انجام تجزیه و تحلیل مناسب نبودند. از طرف دیگر ، به دلیل وضعیت بی اعتمادی در بازار ، صرف نظر از گزارش شرکت ، آنها بیشتر نمادها را می فروشند. این بدان معنا نیست که اکنون همه نمادها ارزشمند هستند ، اما در همان شرایطی که بازار برای حدود یک هفته به فروش می رسد ، یک نماد ارزشمند نیز وجود دارد و بسیاری از نمادها در همان شرایط بازده تورمی و حتی مازاد برای مردم ایجاد می کنند. نتایج تبلیغات در آن زمان برای ورود افراد به بورس منجر به همان نتیجه ای شد که اکنون مشاهده می شود. هیاهو برای فروش در حال افزایش است.

مسئله دیگری که شرایطی را در برابر بورس ایجاد کرده است ، امکان افزایش نرخ بهره است. تجربه نشان می دهد که در صورت عدم مداخله بانک مرکزی ، افزایش نرخ سود بین بانکی منجر به افزایش نرخ سود برای افراد خردسال خواهد شد. این تهدیدی برای بازار سرمایه و کل اقتصاد است. بنابراین ، دلیل دیگر کاهش واحد در بورس سهام ، امکان افزایش نرخ بهره به عنوان یک سرمایه گذاری جایگزین برای افراد است.

مسئله دیگری که بازار در مورد آن بسیار تردید دارد و باعث فروپاشی آن شده است ، توسعه سیاست ها در پارلمان و دولت است. این را وقتی احساس کردیم که دولت با کسری بودجه روبرو شد و وظیفه خود را برای خارج شدن از جیب سهامداران و شرکت های خصوصی که در بورس اوراق بهادار قرار دارند تعیین کرد که این امر مشکلاتی را نیز برای این شرکت ها ایجاد می کند. اقدام دیگر معرفی یارانه های اجباری برای این شرکت ها است تا بتوانند از بخش خصوصی به اقتصاد پرداخت کنند.

مثال بزرگ دیگر بی اعتمادی به سیاستگذاری رسوایی شرکتهای متالورژی است. شایعات حاکی از این بود که قیمت ها به زودی فقط به شرکت ها محدود می شود و سقف رقابت در بورس کالا به روی آنها بسته می شود و منجر به توزیع گسترده اجاره ها می شود. زمزمه بستن سقف مسابقه بعدا رد شد اما شایعات حاکی از آن است که به زودی دستورالعمل جدیدی برای آنها صادر می شود. با توجه به تجربه نامطلوب روابط دولت با شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ، فرض بر این است که این بار برای “فولاد” با سناریوی قدیمی تعیین می شود.

به عنوان مثال ، قیمت ها در گروه خودروسازی با سودآوری بازار فاصله زیادی دارند و این شرکت ها ضرر می کنند. از طرف دیگر ، آنها اخیراً سرمایه خود را افزایش داده اند تا از ماده 141 قانون اقتصادی خارج شوند ، اما به دلیل یارانه ای که دولت همچنان به آنها می دهد ، این شرکت ها را مجبور به بی سود ماندن کرده است.

از قضا ، تنها کاری که دولت می تواند در چنین شرایطی انجام دهد این است که کاری انجام ندهد ، به مکانیسم بازار اعتماد کند و اجازه دهد قیمت ها و قیمت ها به طور عادلانه در بازار انجام شود و محدودیت هایی مانند نوسانات را بهتر برطرف کند. زیرا تعادل بازارها را تسهیل می کند.

“یکی دیگر از موضوعاتی که شرایط را در برابر بازار سهام ایجاد کرده است – امکان افزایش نرخ بهره است” ، – کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه می نویسد.

آخرین اخبار (khabarfoori.com)

5f9dba2cc9aaf_2020-10-31_22-55

محمد گرجی آرا در روزنامه اعتماد نوشت:

وضعیت موجود در بورس اوراق بهادار پنجاه درصد کاهش ارزش سهام اکثر شرکت های بورسی را نشان می دهد ، در مقایسه با اوج و اوج روانشناختی شاخص عمومی در ماه آگوست. این عامل باعث از دست رفتن افراد زیادی شده است که به دعوت دولت به بازار سرمایه آمده و حتی پول لازم زندگی خود را به این بازار برده و آنها را خریداری کرده اند.

این ضررها می تواند عواقبی برای جامعه و بازار سرمایه به همراه داشته باشد که اولین آن از دست دادن اعتماد به نفس افرادی است که پول کمی در بازار سرمایه داشتند. فقدان این اعتماد همچنین به این دلیل است که افراد غیر متخصص – از رئیس دولت گرفته تا وزیر ، اعضای پارلمان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتی افراد مرتبط با سازمان های دولتی ، در مصاحبه های مختلف در مورد بورس سهام اظهار نظر کردند. به طور کلی ، هر اظهار نظری توسط افراد غیر متخصص از یک طرف تبلیغات بورس است ، زیرا اندازه گیری ارزش یا عدم نمادها یا سهام بورس یک کار فنی و حرفه ای است.

در شرایط فعلی ، وقتی گزارش ها یا صورت های مالی 6 ماهه شرکت های منتشر کننده را می خوانیم ، متوجه می شویم که وضعیت عملیاتی اکثر شرکت ها خوب است. هم شرکت های صادرات محور تأمین کننده ارز کشور مانند صنایع فولاد و پتروشیمی و هم شرکت های داخلی مانند شرکت های دارویی ، غذایی و لاستیکی هم از نظر قیمت و هم از نظر فروش نتایج بالایی کسب کرده اند.

اما س isال این است که چه چیزی بازار را به هر قیمتی به فروشنده تبدیل کرده است؟ اولین؛ فقدان استراتژی سرمایه گذاری پایدار به دلیل ورود افرادی بود که با تبلیغات و سخنرانی های دولت به بازار سرمایه وارد می شدند و از آنجا که ارزیابی درستی از وضعیت نداشتند ، نمی توانستند تحلیل درستی انجام دهند. از طرف دیگر ، به دلیل وضعیت بی اعتمادی در بازار ، صرف نظر از گزارش شرکت ، آنها بیشتر نمادها را فروختند. یک نماد ارزشمند نیز وجود دارد و بسیاری از نمادها در همان شرایط بازده تورمی و حتی مازاد برای مردم ایجاد می کنند. نتایج تبلیغات در آن زمان برای ورود افراد به بورس منجر به همان نتیجه ای شد که اکنون مشاهده می شود. هیاهو برای فروش در حال افزایش است.

مسئله دیگری که شرایطی را در برابر بورس ایجاد کرده است ، امکان افزایش نرخ بهره است. تجربه نشان می دهد که در صورت عدم مداخله بانک مرکزی ، افزایش نرخ سود بین بانکی منجر به افزایش نرخ سود برای افراد خردسال خواهد شد. این تهدیدی برای بازار سرمایه و کل اقتصاد است. بنابراین ، دلیل دیگر کاهش واحد در بورس سهام ، امکان افزایش نرخ بهره به عنوان سرمایه گذاری جایگزین برای افراد است.

مسئله دیگری که بازار نسبت به آن بسیار مشکوک است و منجر به سقوط آن شده است ، توسعه سیاست ها در پارلمان و دولت است. این را زمانی احساس کردیم که دولت با کسری بودجه روبرو شد و هدف خود را برای خارج شدن از جیب سهامداران و شرکت های خصوصی که در بورس اوراق بهادار حضور دارند ، تعیین کرد که این امر مشکلاتی را نیز برای این شرکت ها ایجاد می کند. اقدام دیگر ، معرفی یارانه های اجباری برای این شرکت ها است تا بتوانند از بخش خصوصی به اقتصاد پرداخت کنند.

مثال بزرگ دیگر بی اعتمادی به سیاستگذاری رسوایی شرکتهای متالورژی است. شایعات حاکی از آن است که به زودی قیمت ها برای شرکت ها تعیین می شود و بورس به روی آنها بسته می شود و منجر به توزیع گسترده اجاره ها می شود. زمزمه بستن سقف مسابقه بعدا رد شد اما شایعات حاکی از آن است که به زودی دستورالعمل جدیدی برای آنها صادر می شود. با توجه به سابقه نامطلوب دولت هایی که به این شرکت ها روی می آورند ، فرض بر این است که این بار برای “فولاد” سناریویی به سبک قدیمی تنظیم شده است.

به عنوان مثال ، قیمت ها در گروه خودروسازی با سودآوری بازار فاصله زیادی دارند و این شرکت ها ضرر می کنند. از طرف دیگر ، آنها اخیراً سرمایه های خود را جمع کردند تا از ماده 141 قانون اقتصادی خارج شوند ، اما به دلیل یارانه ای که دولت به آنها می دهد ، این شرکت ها را مجبور به بی سود ماندن کرده است.

از قضا تنها کاری که دولت می تواند در چنین شرایطی انجام دهد این است که کاری انجام ندهد ، به مکانیزم بازار اعتماد کند و اجازه دهد قیمت ها و قیمت ها به طور عادلانه در بازار انجام شود و بهتر است محدودیت هایی مانند نوسانات برداشته شود. زیرا تعادل بازارها را تسهیل می کند.

[ad_2]