من فکر می کنم این ویروس با من در اواسط فوریه

من فکر می کنم این ویروس با من در اواسط فوریه سال ویران من خیلی بد و با من ماند برای بسیاری از هفته است. من

توسط MINERALNEWS در 19 تیر 1399

من فکر می کنم این ویروس با من در اواسط فوریه سال ویران من خیلی بد و با من ماند برای بسیاری از هفته است. من واقعا نمی تواند مطمئن شوید که در مورد آن چه من می بینم در من اعتماد Letts لندن خاطرات که در مدت کوتاهی پس از آن من لغو یک ژاپنی درس که من قرار بود به دو دانش آموز چون من نمی خواهم به آن را به آنها در مورد من واقعا باید چیزی شبیه به آن. اواسط فوریه بود که نوع اولیه برای Covid-19 در اینجا در جمهوری چک – هیچ کس واقعا نگران این ویروس در اینجا بیش از حد پس از آن تصور می شد که آن را هنوز هم در چین و نه در اینجا و دولت معرفی واجب پوشیدن ماسک صورت در کشور تنها حدود یک ماه بعد.

شاید آن را فقط به برخی از نوع واقعا تند و زننده آنفولانزا و یا برخی از انواع لعنت ویروس یا چیز دیگری من نمی تواند مطمئن باشد. بعد از من به تعداد افرادی که تجربه کاری مشابه برخی در ماه دسامبر در ماه ژانویه و یا فوریه. من نه سرفه و نه هر گونه مشکلات تنفسی هم که قرار بود به برخی از علائم اصلی, اما من تا به حال مقدار زیادی از مشکلات دیگر است. من احتمالا تا به حال تب, اما من نمی تواند من را متوسط به عنوان من تا به حال هیچ دماسنج (و هنوز هم نداریم). آن چند روز در اواسط فوریه در حال حاضر فقط یک مه آلود حافظه پیچیده شده در یک سیاره عجیب و ابهام در ذهن من نیست بر خلاف حافظه شدید خماری.

من به یاد داشته باشید که من بسیار ضعیف است. در بدترین روز من در زمان یک حمام در صبح اما من خیلی ضعیف در زانو است که زمانی که من در تلاش برای دریافت از حمام وان من سر خورد و افتاد روی من خیلی سخت است که استخوان در وجود هر آنچه در آن نامیده می شود پس از آن صدمه دیده است برای چند روز. من موفق به دریافت تا در دوم امتحان کنید. اگر مرگ من در اینجا در حال حاضر آن را چند روز قبل از من کشف من فکر می کردم. من شده اند به تنهایی زندگی می کنند در حدود دو سال گذشته پس از همسایگان من احتمالا فقط پیدا کردن که چیزی اشتباه است از بوی.

من به یاد داشته باشید دروغ گفتن بر روی نیمکت جایی که من به طور معمول خواندن یک کتاب, اما کتاب خواندن بود و دورترین چیز از ذهن من است. آنچه که من واقعا می خواستم برای سینه درد و سردرد است که من تا به حال برای حدود دو روز در نهایت از بین برود. من نمی تواند غذا خوردن هر چیزی بود که واقعا گرسنه است و نه انرژی به رفتن به آشپزخانه به ثابت کردن چیزی برای خوردن. من نمی تواند خواب برای بسیاری از شب به جز متغیر دوره های میکرو خواب است که واقعا به نظر می رسد به واجد شرایط به عنوان خواب. من احساس نیاز به استفراغ, اما زمانی که من از آن ساخته شده به سینک آشپزخانه, هیچ چیز بیرون آمد هر چند من سعی کردم چند بار به پاکسازی من داخل عصبانی شیاطین درون من.

زمانی که من کردم کمی بهتر در روز دوم یا سوم من تا به حال بیشتر انرژی میگرن بودند بسیار کمتر شدید و شروع کردم به پخت خودم با همین دارو است که من همیشه با استفاده از اگر من یک حمله از بد آنفولانزا یا هر جهنم آن است که اتفاق می افتد در مورد هر 10 سال یا من فکر می کنم ... چند فنجان چای با لیمو و عسل به همراه با ایبوپروفن برای کمک به سردرد است.

پس از چند روز بیماری از بین رفته بود. وجود دارد هیچ نشانه ای از آن حداقل نه در آپارتمان من به جز برای این واقعیت است که من از دست رفته یک یا دو کیلو. بزرگ و به خوبی معنای برادر دستور داد همه ما را به پوشیدن menacingly به دنبال ماسک تبدیل شده است که همه ما به پتانسیل سارق, اما آنها نه برای فروش در دسترس در هر نقطه. خوشبختانه یکی از خانمها که من هنوز نوع از آشنایی من به ارمغان آورد و سه دست ساخته شده, بنابراین من قادر خواهد بود به بیرون بروید. تنها یک ماسک و دو چند هفته بعد.

خارج از آن همه ناگهانی یک جهان بسیار عجیب و غریب. یک جهان دیوانه, واقعا, چون اگر همه چیز را نگاه کرد درست مثل قبل سبز, چمن, سبز, درختان, اتومبیل ها در خیابان ها باز شهروندان ارشد به آرامی پیاده روی پیری خود doggies به نوعی همه احساس ... هیچ می دانستند! که این جهان پر از خطر مرگ.

با قیمتی ماسک صورت من قادر به خرید مواد غذایی با رفتن به گوشه ای از فروشگاه یا سوپرمارکت های محلی و اتوبوس را به بزرگتر مرکز خرید در مرکز شهر در سراسر از ایستگاه قطار به دریافت پول از خود پرداز atm وجود دارد. آنچه که من انجام دهید این است که من برداشت پول از حساب من که به آن مراقبت دولت آمریکا سپرده حقوق بازنشستگی من در دلار پس از 37 سال کار و پرداخت مالیات در ایالات متحده است. من می توانم برداشت پول در تاج چک از هر بانک و ATM در اینجا (آنها تماس بگیرید bankomats اینجا) و سپس واریز وجه نقد به من چک حساب در اینجا و با استفاده از یک کارت اعتباری برای پرداخت هزینه های بیشتر خرید. من فقط باید به یاد داشته باشید به قبول چک بانک نرخ تبدیل را انتخاب کنید و یک نابینا رای; در غیر این صورت این بانک را سرقت 15 درصد از پول است.

در ابتدا تعداد کمی از مردم جرات به اتوبوس را که من همیشه به مرکز شهر. این اتوبوس شماره 5 یکی که من همیشه به خاطر آن اجرا می شود هر 5 یا 10 دقیقه یا بیشتر در روز کار طول می کشد و من به راست به مرکز شهر در 12 دقیقه. در ابتدا تنها در حدود 5 نفر جرأت به اتوبوس را با من به جای معمول حدود 10 تا 30 یا پس قبل از اینکه به این ویروس. مردم وحی استتار در صورت ماسک; زنان به خصوص آنهایی که مسن تر اغلب نیز با پوشیدن دستکش یکبار مصرف, در حالی که مردان هرگز به نظر می رسید به زحمت اگر چه بزرگ و به خوبی معنای برادر نگه داشته و توصیه آن را (اما نه سفارش خوشبختانه). برای برخی از دلیل تصویر یک زن که به طور ناگهانی یک بطری بزرگ از چیزی و اسپری مقدار زیادی از مواد ضد عفونی کننده در دست او و پس از آن نیز در دست دو بچه ها باقی می ماند در حافظه من.

پس از 3 ماه به منظور حفظ همه محدود فقط در مورد برداشته شد. همه چیز در حال حاضر به نظر می رسد تقریبا مانند قبل و در روزهای شنبه و یا یکشنبه ها من با من ناهار در رستوران های مورد علاقه من دوباره توصیف چهره های باریک پیشخدمت آوردن آبجو و غذا و مطمئن شوید که من آنها را 25% نکته. من برای پرداخت ناهار با کارت من, اما نکته من ترک نقدی به اجازه دهید آنها را می دانم که چقدر من خوش آمدید خود را حضور در تازه تقریبا طبیعی جهان است.

و آنها قدردانی من بیشتر در حال حاضر به عنوان من فکر می کنم. قبل از این ویروس گاهی اوقات آنها فقط زیر لب سخن گفتن تقریبا غیر قابل درک "تشکر" به من پرداخت می شود اما در حال حاضر همه آنها می گویند "ما با تشکر از شما" به من enunciating هر کلمه بسیار واضح است.

این یک دنیای جدید در حال حاضر.



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب