هم اتاقی من بود و جاسوس انگلیس—تقریبا

من به یاد داشته باشید اولین بار من با فرد. من به یاد داشته باشید در حال حرکت به من خوابگاه جدید در اولین روز از ترم سالن سرو و آخرین اثری از تابستان به آرامی پژمرده. در این نقطه من خسته دوم نه یک دانشجوی سال اول ساده دیگر, اما هنوز کاملا آماده نشده برای چه این ترم تا به حال در فروشگاه. من به یاد داشته باشید پله به اتاق 511 و جلسه هم اتاقی من–یک خوش هیکل مرد انگلیسی در یک پولو راگبی. او نگاه کردن از کس و از من گذشت یک آبجو. "مرد من" من با خودم فکر کردم. هدف از این مقاله اجازه دهید او را فردریک جیمز. فردریک (یا فرد همانطور که من اغلب به صورت مختصر) یک دانش آموز ارز با متمایز لهجه, لهجه که به تدریج در طول زمان محو و آفتابی lingos کالیفرنیا.

فرد دارای یک میزبان از تجربیات منحصر به فرد و دنیوی با تکبر راه رفتن.

همانطور که ما راه می رفت از طریق مرکز شهر برکلی به انتخاب کنید تا برخی از بازگشت به مدرسه ملزومات شروع کردم به شنیدن در مورد سفر خود را. او صرف یک سال فاصله سفر به تایلند, تور از طریق آمریکای جنوبی و یادگیری در مورد برده داری و حتی داوطلبانه در تبت. او به عنوان یک متصدی بار در لندن و در یک مشاوره دفتر به طور خلاصه. هنگامی که یک گروه از ما در زمان بدنام برنج خلوص آزمون (آزمون اندازه گیری یکی از شرکت کنندگان بی گناهی در امور دنیوی), Fred را نمره چشمگیری پایین است. او را از خواب بیدار در 8 هر روز صبح با clockwork نظم بازی, پادکست روزانه اخبار در حالی که اصلاح و دوش گرفتن. من از سوی دیگر اغلب خواب از طریق آلارم و کلاس های من. جای تعجب نیست فرد کاملا احساس با جمعیت زنان در ما و من اغلب بازگشت به اتاق برای پیدا کردن فرد به همراه یک مهمان جدید.

پاک تراشیده و dolled در یک دست کت و شلوار فرد با مته سوراخ شباهت غیر طبیعی به آینده پیوند cooly sipping کوکتل در یک رقص آماده برای حمله در یک لحظه متوجه. فرد مورد مطالعه سیاست پس از انتخابات ریاست جمهوری از خود ما دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن و تحولات مهم در سراسر جهان است. بالای میز خود او تا به حال یک نقاشی از یک آلاینده تک چشم انداز در کنار عکس از خانواده و دوستان بازگشت به خانه. در حالی که من اغلب شب ها در انتظار من زندگی به تغییر در پایان یکی دیگر از انفرادی سیگار فرد بود که به سرعت تبدیل شدن به یک هنرمند مشهور حضور در سراسر سالن.

او پیوست اول خود به مستی escapades و محبوب میان upperclassmen.

یک شب فرد و یک upperclassman بازگشت و با یک درخت به اندازه یک گنجه که آنها تا به حال به نحوی پاره پاره از زمین. یک شب دیگر من تماشا به عنوان فرد حضور داشتند به یک نامنسجم غریبه در یک پارتی کمک به او را پیدا کردن کیف پول خود را هنگامی که او بیش از حد مست به ایستادن. او پیشگام بشردوستانه کمیته سازماندهی مهم رویدادهای مالی و کمک به مدیریت سالن امور مالی. او نقل مکان کرد و در اطراف سالن با یک فرمانده و خیریه حضور. تا پایان نیمسال اول فردریک انتخاب شده بود به عنوان معاون رئیس جمهور از جامعه ما است. آن را بهت زده من چگونه فرد موفق شد تا در نفوذ در این جامعه در حالی که من از سوی دیگر تلاش خیلی فوق العاده است.

او یک جاسوس فرستاده شده توسط دولت بریتانیا به مطالعه آموزش عالی آمریکا?

من نمی توانستم بسته بندی کردن سر من در اطراف آن -- اما بعد از آن دوباره من می توانم قرار دادن سر من در اطراف هر چیزی. من با داشتن یکی از بدترین ترم از زندگی من هیچ جا سریع و در حال اجرا از حزب به حزب اما نه هر گونه دوستان واقعی. من عبور کردن در مکان های تصادفی و انجام بسیاری از چیزهایی که خنگ (که داستان خاص خود را دارد اما من یک بار به سرقت برده یک جانباز یادبود صندلی از یک استادیوم فوتبال و تقریبا دستگیر شدند). من واقعا نمی توانست تمرکز بر مدرسه.

این احساس من تا به حال هیچ کس به صحبت کردن–به جز در انتهای شب و زمانی که من بازگشت به 511 و پیدا کردن فردریک بازگشت از یکی دیگر از ماجراجویی و یا با توجه به مطالعات خود را. زمانی که من در آستانه حذف فرد بود که با من صحبت کردند با یک آبجو در دست های خود را در سخت ترین داستان یا نقل قول های مورد علاقه. فرد حتی مربی من از طریق یک رابطه عاشقانه (یا سه). حسادت من به راه به احترام. در اینجا بود کسی که تا به حال آن همه آن را نمیفهمد و حداقل من می تواند انجام دهد این بود که در یادگیری یک یا دو چیز. زمانی که من به عقب نگاه در حال حاضر چقدر این ترم تغییر کرده و تمام اشتباهات من ساخته شده من فکر می کنم این مسخره است که من هنوز هم اینجا. در نهایت من احساس سپاسگزار برای فردریک–جاسوسی که تا به حال آن را تمام و روزه دست زمانی که من به آن نیاز ترین.